گردش جمعه
جمعه ۱۹مرداد که سالگرد منو باباجوادبود باعمو وزن عمو وعمه رفتیم بیرون۱۰سال از عشقمون ازباهم بودنم گذشت ان شاالله بقیه اش هم به همین خوبی باشه این اسباب بازیا توی عکس کادوی تولدت ازطرف منو باباجواد بود یادم رفته بود بگم عزیزم خواب نازه قربونت برم خیلی فضول شدی جمعه بیرون رفته بودیم دوتا دوست پیدا کرده بودی دوقلو بودن ریحانه ورایحه کلی باهاشون بازی کردی کلا رفته بودی توی آلاچیقشون مگه میامدی به بدبختی اوردمت انقدر توی افتاب وایستادم تا بادوستات بازی کنی بعد تشریف بیاری که سردردشدم کوچولوی ریزه میزه ...
نویسنده :
dorsa
9:31