آيلين خانومآيلين خانوم، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره
مامان آيلين خانوممامان آيلين خانوم36 سالگیت مبارک
باباجون آيلين خانومباباجون آيلين خانوم، تا این لحظه: 40 سال و 8 ماه و 9 روز سن داره
`پيوند عشق ما `پيوند عشق ما ، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 22 روز سن داره

آيلين عشق مامان

حلما کوچولو خوش اومدی

بعدچند روز تازه وقت کردم بیام وبلاگت دخترم .حلما کوچولو صحیح وسالم خداروشکر به دنیا اومد عکسشو میذارم توی وبت یادگاری بمونه اینم حلمای خوشگل خاله  ...
4 شهريور 1396

اسباب كشي

س دخترگلم شيطون بلا ببخشيد چند وقته وبلاگتو به روز نكردم خيلي درگير بودم از خونه قبلي اسباب كشي كرديم رفتيم يه خونه جديد فعلا مستاجر شديم تا يه سال تقريبا كه خونه خودمون اماده بشه عكساي خونه قبلي رووقت كنم ميذارم  كه يادگاري بمونه از خونه اي كه توش به دنيا اومدي راستي از هديه روز دختر هم يادم رفت عكس بذارم ان شاالله تا چند روز ديگه همشونو ميذارم امروز 21مرداد 96امروز خاله مهلا بستري ميشه برااينكه حلما كوچولو ميخواد به جمعمون اضافه بشه ان شالله كه جفتشون صحيح وسالم باشن ماهم ازاين استرس دربياييم اگه ني ني خاله امروز به دنيا بياد عكسشو ميذارم گلكم دختره شيطون ديشب تا 1شب هامون كنار بوديم بعدش اومديم يه 20دقيقه خوابيدي بعدش تا 4صبح بيدا...
21 مرداد 1396

روز دختر مبارک

امروز روز ولادت حضرت معصومه هست که به عنوان روز دختر نامگذاری روزت مبارک دخملم نازم درضمن دخملم امروز 14ماهه شده  ...
4 مرداد 1396

بدون عنوان

دیشب شام رفتیم بیرون انقدر فضولی کردی که جفتمون خسته شدیم هرچی رومیز بودو میخواستی بندازی پایین دخمل فضول ...
10 تير 1396

13ماهگیت مبارک گل من

امروز دخملم 13ماهه شده الان کامل راه میری خیلی راه رفتنو دوست داری ...دیشب خیلی اذیت کردی اصلا نمیخوابیدی الان سرکارم ودرحال چرت زدن ازدست تودخمل فضول یه عکس از 13ماهگیت میذارم برات یادگاری بمونه ...
4 تير 1396

بدون عنوان

دخملم راه میه توی یک سال وده روزگی به راه افتادی البته توی یازده ماهگی راه میرفتی تا فاصله دومتر ولی ترسیدی الان خیلی ذوق میکنی راه میری ومنو باباجواد بیشتر ازتو ذوق داریم ...
28 خرداد 1396

واكسن1سالكي

بعد چند روز مريض بودنت امروز واكسن يكسالگيتو باباجواد برد زد سيزده روز گذشته بود ازاونجايي كه مسموم شدي ولي خداروشكر زياد شديد نبود سريع دكتر برديمت وخوب شدي چند روز لب به غذا نزدي خيلي غصه خورديم ديروزم بابا جواد تنها برد دكتر شما رو دخملكم من سركار بودم به بابات گفتم بياد دنبالم ولي گفت نيازي نيست خداروشكر امروز بهتري ان شالله هيچ موقع مريض نشي اولين تجربه مسموميتت بود خيلي ناراحت شديم
17 خرداد 1396