بدون عنوان
هفته 7بارداري بودم دقيقا يه هفته از شنيدن صداي قلب نازت گذشته بود كه يه دفعه خونريزي كردم همه دنيا روسرم خراب شد گفتم تمامه ديگه سقط شدي ولي بابات بااينكه خيلي استرس داشت هميشه بهم دلداري ميداد ميگفت اگه خدا بخواد اين بچه ميمونه منتظر شديم تا مطب دكترم باز بشه رفتم برام سونو نوشت دكترهم دلداريم ميداد ولي خيلي ترسيده بودم دل تودلم نبود تا اينكه نوبتم شد وقتي دراز كشيدم دكتر دستگاه رو روشكمم گذاشت تا بهم گفت سالمي وصداي قلبتو گذاشت تمام دنيا روسرم داشت خراب ميشد تااينكه با صداي قلبت دوباره جون گرفتم من وبابات خيلي خوشحال بوديم اينم يه استرس ديگه كه تمام شد ولي تا به دنيا بيايي سرمون سفيد شد..........
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی